تعداد بازدید : 46095
تعداد نوشته ها : 18
تعداد نظرات : 1
مروری دوباره بر جشن سده اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است .عالم برای از تو نوشتن مرا کم است .اکسیر من نه آن که مرا حرف تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است ... فردا جشن پیدایش آتش است ، بله جشن سده ، ما فردا در کوشک ورجاوند گرد هم می آییم تا بزرگترین آتش مقدس پاک بله پاک چون آتش زرتشت بی آلایش است را برپا کنیم و در آن هنگام به اوستا خوانی و نیایش بپردازیم .جشن ملی و دینی ما ایرانیان که از دوران پیشدادی به یادگار مانده گرامی باد. سعی میکنم عکس های خوب و یک گزارش جامع برای شما گرد آورم . و اما جشن سده : واژه سده: بیشتر دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد می دانند. ابوریحان بیرونی می نویسد: “سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته اند که هرگاه روزها و شب ها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد بدست می آید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث، پدر نخستین، درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند” و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده : “شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید .” نظر دیگر اینکه سده معروف، صدمین روز زمستان از تقویم کهن است، زمستان در تقویم کهن 150 روزه و تابستان 210 روزه بوده است و برخی گفته اند که این تسمیه به مناسبت صد روز پیش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است. زنده یاد استاد مهرداد بهار معتقد است که واژه سده از فارسی کهن به معنی پیدایش و آشکار شدن آمده و آن را برگزاری مراسمی به مناسبت چهلمین روز تولد خورشید (یلدا) دانسته و می نویسد: … جشن سده سپری شدن چهل روز از زمستان و دقیقا در پایان چله بزرگ قرار دارد. البته به جشنی دیگر که در دهم دی ماه برگزار می شده و کمابیش مانند جشن سده بوده هم باید توجه کنیم که در آن نیز آتش ها می افروختند. اگر نخستین روز زمستان را پس از شب یلدا – تولد دیگری برای خورشید بدانیم، می توان آنرا هماهنگ با جشن گرفتن در دهمین و چهلمین روز تولد، آیین کهن و زنده ایرانی دانست. (در همه استان های کشور و سرزمین های ایرانی نشین، دهم و چهلم کودک را جشن می گیرند) و این واژه “sada” (اسم مونث) که به معنی پیدایی و آشکار شدن است ، در ایران باستان sadok و در فارسی میانه sadag بوده و واژه عربی سذق و نوسذق (معرب نوسده) از آن آمده است. پیشینه اسطوره ای پیدایش آیین و جشن سده: از اسطوره های جشن سده تنها یکی به پیدایش آتش اشاره دارد. فردوسی می گوید: هوشنگ پادشاه پیشدادی، که شیوه کشت و کار، کندن کاریز، کاشتن درخت … را به او نسبت می دهند، روزی در دامنه کوه ماری دید و سنگ برگرفت و به سوی مار انداخت و مار فرار کرد. اما از برخورد سنگها جرقه ای زد و آتش پدیدار شد. هم در کتاب “التفهیم” و هم “آثارالباقیه” ابوریحان، از پدید آمدن آتش سخنی نیست بلکه آنرا افروختن آتش بر بامها می داند که به دستور فریدون انجام گرفت و در نوروزنامه آمده است که : “آفریدون … همان روز که ضحاک بگرفت جشن سده برنهاد و مردمان که از جور و ستم ضحاک رسته بودند، پسندیدند و از جهت فال نیک، آن روز را جشن کردندی و هر سال تا به امروز، آیین آن پادشاهان نیک عهد را در ایران و دور آن به جای می آورند.” برگزاری جشن سده: الف) تا دوره ساسانی: فردوسی آنرا به هوشنگ نسبت می دهد و ابوریحان بیرونی و نوروزنامه آنرا از فریدون می دانند و همچنین رسمی شدن جشن سده به زمان اردشیر بابکان منسوب گردیده است، اما در هیچکدام به شیوه برگزاری آن اشاره ای نشده است. ب) بعد از ساسانیان: مورخان و نویسندگانی چون بیرونی، بیهقی، گردیزی، مسکویه و … از شیوه برگزاری جشن سده در دوران غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، آل زیار و … تا دوره مغول بسیار نوشته اند. از آیین های عامه مردم سندی نداریم اما در حضور شاهان، رسم شعرخوانی بود و نیز پرندگان و جانورانی به آتش انداخته می شدند و گیاه خوشبو تبخیر می کردند تا مضرات آن را برطرف کنند. ج) در عصر حاضر: در مازندران، کردستان، لرستان،و سیستان و بلوچستان؛ روستاییان و کشاورزان و چوپانان و چادرنشینان نزدیک غروب یکی از روزهای زمستان (آغاز نیمه یا پایان زمستان) روی پشت بام، دامنه کوه، نزدیک زیارتگاه، کنار چراگاه و یا کشتزار آتشی افروخته و بنا بر سنتی کهن پیرامون آن گرد می آیند بدون آنکه نام جشن سده بر آن نهند. ولی در کرمان جشن سده یا سده سوزی در بین تمامی اقشار مردم کرمان، مسلمان، زرتشتی، کلیمی … رواج دارد که همه ساله در دهم بهمن ماه برگزار می شود. در بین چادرنشینان بافت و سیرجان سده سوزی چوپانی برگزار می شود که شب دهم بهمن آتش بزرگی بنام آتش جشن سده، با چهل شاخه از درختان هرس شده که نشان چهل روز “چله بزرگ” است در میدان ده برمی افروزند و می خوانند: سده سده دهقانی/ چهل کنده سوزانی/ هنوز گویی زمستانی.